green parel

 
 

مطلب ارسال شده بانو عزيزه خير انديش فعال مدنى زنان ولايت هرات  

 

 

نامۀ سرگشادۀ فعالین مدنی و مدافعین حقوق بشر در هرات

به نام خدا

ستم؛ نابرابری و نظام آموزشی افغانستان

 

در سالهای اخیر میلیونها دالر به منظور بهبود وضعیت زنان از سوی جامعۀ جهانی به مصرف رسیده است؛اما آمار خشونت علیه زنان همچنان سیر صعودی میپیماید.

با توجه به اینکه ارزشهای درونی شده در دوره های کودکی و نوجوانی زیر ساخت فکری و نگرش انسان را شکل میدهد، نهاد آموزشی بعد از نهاد خانواده مهمترین و مؤثرترین نهاد تربیتی جامعه محسوب میشود و در رشد و تکامل فکری و انسانی یک جامعه نقش کلیدی داشته فرهنگ و هنجار های آن جامعه را رقم میزند.

وزارت معارف در پهلوی تربیت نیروهای متخصص،دانشمند و آشنا به علوم جدید، یکی از وظایف مهمش تربیت نیروی آگاه کشور است، نیروی که در توسعۀ اقتصادی،اجتماعی و به ویژه توسعۀ فرهنگی نقش اساسی داشته باشد.

اما تحقیق "نهاد برابری اجتماعی زنان" ما را به نتایج اسفباری می رساند و آن اینکه نظام آموزشی افغانستان (در کنار نواقص بسیاری که به لحاظ کیفیت آموزشی دارد) نهادی قدرتمند در باز تولید خشونت و ستم بر زنان است و با اینکه تلاشهای بسیاری با مصارفی هنگفت برای بهبود کمی و کیفی نظام آموزشی صورت گرفته است،ولی تا هنوز ما با نظام آموزشی ناکار آمد و مملو از کلیشه های تبعیض جنسی روبرو هستیم.

تحقیق متون درسی(از صنف اول تا دوازده) به شیوۀ کیفی انجام شده و نشان میدهد که نظام آموزش و پرورش افغانستان نه تنها هدفی برای سلامت و بهسازی منابع انسانی ندارد؛بلکه نیم این منابع انسانی ارزشمند را به گونۀ سیستماتیک، بصورت انسانهای منفعل و خانه نشین تصویر نموده است.

متون درسی و آموزشی، سرشار از قالبهای ذهنی جنسیتی و پر از تبعیض است. داستانها و تصاویر خانواده ها را بصورت سنتی به نمایش گذاشته و زنان را به عنوان مادرانی مهربان،دلسوز و فداکار و خواهر و همسر توصیف و تمجید میکند و در نهایت نقش معلمی را برایشان در نظر میگیرد.

متون این کتابها بصورت تبعیض پنهان، زنانی را که ممکن است هرگز مادر،همسر و یا خواهر نباشند عضو جامعه ندانسته و ارزش انسانی را برایشان قایل نمیشود؛یعنی اینکه زنان را به عنوان هویت مستقل به رسمیت نمیشناسد. این متون حتا وضعیت موجود زنان را هم نادیده گرفته و تلاش مینماید تا زنان و دختران را در کارهای کلیشه ای خانه داری و مردان و پسران را به عنوان انسانهای فعال و کلیدی در بیرون از خانه نمایش دهد.

در کتابهای درسی از زنان بیوۀ که نان آور خانواده هستند خبری نیست،از زن داکتر،پولیس،خلبان، استاد دانشگاه،مدیر،رئیس،وزیر،ورزشکار،راننده و... خبری نیست؛اما مرد در همه جا هست، در کتابخانه،درلوی جرگه،در جلساتی که برای اتحاد و صلح دایر شده،درمیدان ورزش،در خیابان،در کارخانه، در صحرا در باغ و بصورت فعال در زنده گی خانواده گی،سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی نقش سازنده دارد.

در متون درسی زن در خانه منتظر است وتا مرد صابون نیاورد زن کالا شسته نمیتواند؛تا مرد پیاز و کچالو نیاورد زن آشپزی کرده نمیتواند. نویسنده های این کتابها تمام تلاش شان را کرده اند تا به دختران دانش آموز بفهمانند که شما در نهایت مادر،آشپز وخیاط خانواده هستید و چنانچه زیاد تلاش کنید معلم خواهید بود؛شما موجوداتی احساسی،عاطفی،محتاط ،با ملاحظه و کدبانو هستید؛اما به پسران و مردان یاد میدهند که شما تصمیم گیرنده،اندرز دهنده،نان آور،خطر کننده،شجاع،باهوش، دارای شایسته گی شغلی،دارای ابتکار و کارایی،پرخاشگر و بی ملاحظه هستید.

نویسنده گان کتابهای جدید صنف اول و دوم که هنوز بصورت مسوده است،تلاش کرده اند تا زنان را در جایگاهی بهتر بنشانند، در متون درسی کارهای خانه بین مرد و زن تقسیم شده است(هر چند که در تصاویر چنین هدفی به آسانی قابل تشخیص نیست) و تلاش شده تا با روش های مدرن تر خلاقیت و قدرت تفکر دردانش آموزان تقویت شود، که قابل قدر و در خورسپاسگذاری است؛اما در این کتابها هم اکثرن نقش زنان در بیرون زیاد به رسمیت شناخته نشده و زنان و دختران در بیشتر موارد در درون خانه تصویر شده اند. دختران افرادی احساسی هستند که به بهانه های کوچک جگر خون میشوند و گریه میکنند،دختر آنقدر بی دست و پا است که به آسانی پایش به سنگ میخورد و دسته گلی را که قرار است بخاطر روز معلم به آموزگارش هدیه کند با زمین خوردنش پرپرشده و گریه کنان مکتب میرود. نقطۀ مثبت داستان اینست، که دختر نویسنده است و به مناسبتهای مختلف مقاله مینویسد.

در این متون پسران نسبت به دختران کم احساس و بی توجه به نظافت اند و با حیوانات خشن رفتار میکنند. هرچند که واقعیت جامعه ما همین است؛اما ارائه ی الگوهای منفی میتواند تاثیرات منفی بر جای بگذارد و به دانش آموز پسر این ذهنیت را القا کند که مرد ذاتن بی مهر و پرخاشگر است. (بهر حال، یاد آوری این موضوعات به معنای نادیده گرفتن نکات بسیار مثبتی که در این کتابها وجود دارد نیست.)  

در جامعۀ سنتی مردان گریه نمیکنند؛اما تهی کردن انسان مرد از یک حالت کاملن انسانی کاری نادرست است که باید برای زدودن این کلیشه نیز تلاش شود؛ولی گریۀ بیش از حد زنان هم طبیعی نیست؛بلکه نسبت دادن این خصلت به زنان و تکرار آن از کودکی، آنرا به عادت زنان تبدیل کرده است.

معرفی زنان به عنوان انسانهای ناتوان، جامعه را علیل میکند و باعث کندی رشد و تکامل انسانیت میشود. واقعیت اینست که پایه واساس و روان جامعه را زن میسازد و وقتی زن توانمند شود،جامعه توانمند میشود.  

در جهان امروز نقش زنان و مردان در حال تغییر است و نظام آموزشی نه تنها این تغیرات را باید به رسمیت بشناسد،بلکه باید با داستانها و تصاویر فرضی، بلند پروازی دختران را تقویت نماید.

 

در نظر گرفتن جایگاه شایسته زنان درزنده گی خانواده گی،اجتماعی،سیاسی و به ویژه ورزشی در متون درسی، احترام متقابل بین زنان ومردان را گسترش میدهد.

نگرش مدرن میگوید که تفاوتهای جنسیتی اموری ثابت و ذاتی نیستند و اگر چه ممکن است ریشه های در طبیعت بشر داشته باشند،اما بطور مشخص توسط عوامل اجتماعی رقم میخورند و این نهاد های اجتماعی هستند که دو جنسیت را پدید میآورند،به عبارتی دیگر تفاوتهای جنسیتی، باور ها و هنجار های اجتماعی هستند.

نظام آموزش و پرورش یک کشور، یکی از نهاد های مهم در جهت ساختن فرهنگ مدرن و انسانی هر جامعه بشمار میرود،بنا در تهیۀ کتابهای درسی، باید از جامعه شناسان و متخصصین مسایل زنان کمک گرفته شود،تا ما دیگر شاهد باز تولید نابرابریهای جنسیتی حد اقل از طریق نظام آموزش و پرورش نباشیم.