green parel

 
 

در کنگینه زبان

نوشته : دکتر حمیدالله مفید 

 

آموزش پنجاه و دومین

شناسه  آستان یا گوشتی یا ولایت پنجشیر

 

آستان یا گوشتی پنجشیر از آستان های میانگین  باختری  کشور افغانستان می باشد ، این گوشتی در آپاختر باختری شهر چاریکار جاه دارد و یک وادی تنگ وشادابی است ، که از سوی اپاختر یا شمال به گوشتی های بدخشان ، تخار و بغلان پیوست می باشد،
پنجشیر یک دره زیبا  و خوش آب و هواست ، که در آن دریایی خروشان پنجشیر و دریای اندراب ،جریان دارد ، رود خروشان پنجشیر از کوه خاواک سر چشمه می گیرد ، از خنچ ، یرجمن ، بازاراک ، گذشته و در بیشه سر سبز و پهناور گلبهار از دره پنجشیر بیرون می شود و  با دریایی کابل هم آٌغوش می گردد ،
پنجشیر دارای دو حوزه بزرگ می باشد ، که چار گوترا یا ولسوالی در اپاختر خاوری  و دره هزاره در نیمروز باختری آن جاه گرفته اند ، که این  دو حوزه در متون کهن و منابع تاریخی به گونه «جاریانه» آمده است که از انجا ها نقره یا سیم بدست می اید.
نویسنده نبیک یا کتاب : حدود العالم می نویسد: 
«پنجشیر و جاریانه دو شهر است اندر وی معدن سیم است و رودی میان این هردو شهر بگذرد و اندر حدود هندوستان افتد.» (۱)
وادی پنجشیر که  از اپاختر یا شمال به نیمروز یا جنوب سلسله کوه هندوکش افتاده است ، چارراه گذر اغلب تازشگران تاریخ بوده است ، سکندر مقدونی ، ، شاهان یونان باختری ، چنگیز ، امیر تیمور و ظهیر الدین بابر هنگامی که سوی هندوستان می تاختند از این گذر راه گذشتند .
پنجشیر در دوره های کهن دارای هفت هزار خانه بود که تا پنج سده پیشتر  افزون از نام پنجشیر به نام هفت هزار خانه نیز یاد می شد ، که دره هزاره نیز از همان یک هزار خانوار گرفته شده است ، اصطخری در مسالک الممالک نزدیک به هزار سال پیش در کثرت نفوس پنجشیر گوید: 
پنجشیر شهریست بر کوهی نهاده قریب ده هزار مرد در او باشد ، باغ و بوستان و آب روان باشد.»(۲).
دره پنجشیر با داشتن  کان نقره نام جهانی دارد و از همین جا است که یعقوبی در تقویم البلدان آن را ( جبل الفضه) یعنی کوه نقره خوانده است :
«از غور سلسله کوه های در حصه ای خراسان بر حدود بامیان تا جبل الفضه که همان پنجشیر است کشیده شده است » (۳).
افزون از نقره یا سیم که در سده ها پیش از اسلام  استخراج یا کان کشی آن یاد شده است در پنجشیر کان یا معدن های مس ، سرب، سنگ ابرک  و زمرد نیز بسیار نامور و مشهور است .
ریشه شناسی نام پنجشیر :
نخست دیدگاه عامیانه : روایتی وجود دارد که با درد و دریغ اغلب نویسنده گان پیشین بر آن پرداخته اند ، که پیش از ظهور غزنویان پنجشیر به نام ( کجکنه) خوانده می شد ، در زمان سلطان محمود غزنوی هنگامی که بند معروف سلطان را می ساخت مردم از دور ونزدیک برای انجام این کار فراخونده شدند ، مردم پنجشیر از میان خود پنج نفر را بر گزیدند و با بیل و کلنگ فرستادند ، این پنج تن به صورت حیرت آور کار می کردند سلطان در مورد ایشان گفت که این ها پنج شیر هستند  و به این گونه در بازگشت منطقه آنها به پنجشیر مسمی شد، و ایدون آرامگاه های آنها زیارتگاه مردم است  و آنها این ها اند : خواجه ابراهیم در دربند ، حواجه صفا در دوآب ، خواجه کل ولیان در تُل ، خواجه  عارف در آریب  و خواجه احمد بشار در استانه ، این دیدگاه بطور کل نادرست است ، چه بیشتر خواندیم که در دو کتاب نامور تاریخ  پیش از غزنویان یعقوبی  در تقویم البلدان و اصطخری در مسالک الممالک و  ونویسنده حدرود العالم پیش از غزنویان نام پنجشیر را در کتاب های شان به همین نام نامبرده اند ،
دیدگاه  ریشه یابی دانشی و ایتمولوژیکی نام پنجشیر :
فردوسی گفته است :
دگر پنجهیر در بامیان+ سر مرز ایران و جای کیان 
بدون شک نام اصلی و پیشین پنجشیر پنجهیر بوده است ، و از دو بخش ساخته شده است : واژه پنج و واژه هیر 
شمارش پنج که در غلب زبانهای خانواده هندو اروپایی در سنسکرت و هندی پیشین به گونه :Pançä در اوستا  به گونه Pançuدر پهلوی به صورت Pançum و Pançak  در زبانهای سلاویک Peyateدر زبانهای گرمانی Funf شده است  و در زبان فارسی دری به گونه پنج تا ایدون با قی مانده است 
واژه هیر در اوستا به گونه ای Herkada   که به چم اتشدار یا آتشکده  آمده است در پهلوی Herpad یعنی پیشوای اتش یا آتشبد شده است ،در زبان پشتو این واژه به همان معنی آتش با کمی تغییر حفظ شده است و به گونه ( اور ) باقی مانده است 
این واژه در زبان فارسی و در زمان فردوسی نیز به گونه هیر بد آمده است :
به پیش جهاندار یزدان پرست + بشد هیر بد زند و اوستا بدست ،
در برهان قاطع نیز واژه هیر  به معنی آتش آمده است ، 
جیمز دارمستتر شرقشناس نامور این واژه را آتش معنی کرده است و پنچشیر را پنج آتشکده  خوانده است . 
اما برخی دیگری واژه هیر را بدون استناد به معنی کوه نیز خوانده اند از آن میان ابن بطوطه هیر را به چم کوه پنداشته است و پنجهیر را پنج کوه دانسته است چنانی که نگاشته است : 
« در کلمه پنجشیر ، (هیر ) به معنای کوه  است و پنجهیر به معنی پنج کوه ، در آنجا شهر قشنگ و آبادانی دیدم که روی نهر بزرگ کبودینی بنا شده است این رودخانه از کوهستان بدخش سرچشمه می گیرد، یاقوت معروف بدخش از همین کوهستان به دست می آید، ، این شهر را چنگیز ملعون خراب کرد (۴).
گیریشمن پنجشیر را به صورت پندیشیر پنداشته و چنین می نویسد: 
« در موضوع مهاجرت آریاییان از دشت های اوراسی بخش عمده ای آنان (اریاییان) که مشرق دریایی خزر را را پیش گرفتند تدریجآ از ماوراالنهر و جیحون عبور کردند و پس از توقف کوتاهی در بلخ از معابر هندوکش بالا رفتند و جادء باستانی مهاجمان را به سوی هند تعقیب نمودند و در طول پندیشیر  ورود های کابل فرود آمدند » (۵).
برخی به این باور اند ، که چون آتشکده ای در پنجشیر در اثار پیشینیان نیامده است ، احتمال آن می رود که هیر در اصل گیر بوده گیر یا گر به معنی کوه و کوتل  است زیرا موجودیت کوتل  بابه علی ، کوتل  نیل گاو ، کوتل فرجغان ، کوتل شابا  و کوتل پرندیو نشان می دهد که این پنج کوتل مربوط پنج کوه است .
 یا اینکه پنج هیر به معنی پنج  دریا است ، که رودخانه های یا نهر است چون : نهر شما ، نهر پارنده ، نهر خاواک ، دریایی پریان و دریایی دره هزاره پنج هیر  می شوند .
مگر از دید من نام پنج هیر به پنج آتشکده   با اوستا و پهلوی نزدیکی دارد ، ولو در آنجا تا ایدون پنج آتشکده پیدا نشده است ، مگر امکان آن وجود دارد ، که پنج آتشکده یا پنج نیایش گاه وجود داشته ، مگر به مرور زمان نابود شده اند    ، اما نام  آنها باقی مانده است . 


—————
 یکم: حدود العالم با مقدمه بارتولد و حواشی مینورسکی  چاپ کابل رویه ۳۹۱ 
دوم: اصطخری مسالک الممالک به کوشش ایرج افشار ، تهران ۱۳۴۷  رویه ۳۹۱ 
سوم: یعقوبی تقویم البلدان برگردان  آیتی  تهران ۱۳۴۹ رویه ۵۳۸ 
چار: ابن بطوطه به نقل از جغرافیایی تاریخ افغانستان نوشته غبار کابل درویه ۲۰۹ 
پنج : گریشمن ایران از آغاز تا اسلام ترجمه محمد معین  تهران ۱۳۳۶ رویه ۲۵

 

***********