green parel

 
 

مکثی بر کتاب کرنیل امام

میر عصمت الله سادات

 

از اینکه پاکستان در طی 46سال اخیر یک جنگ مخفی، نیابتی و اعلام ناشده را جهت تباهی و بربادی افغانستان به پیش می‌برد، هیچ شکی وجود ندارد. جنگ های پی در پی، مهاجرت ها، جنگ داخلی و بعد تجاوز  آمریکا بر افغانستان و به قدرت رسانیدن تنظیم  های فراری به اصطلاح جهادی ، مافیای وافراد مورد حمایه شان منجر گردید. جنگ های بعدی، فساد گسترده، چور ، چپاول دارای های عامه ، غصب زمین های دولتی وشخصی و عدم حاکمیت قانون در این نزده سال اخیر، برای اکثریت مردم ما فضایی را به وجود آورده تا مجال فکر کردن و ارزیابی را نداشته باشند.کمتر دیده می‌شود تا کسی به عوامل واقعی پرداخته باشدویا آنرا ریشه یابی نماید. بیشتر به همان تحلیل های دوران جنگ سرد اکتفا شده است.
بعضی را عقیده بر این است که نباید به گذشته پرداخت و این را راه حل نمی‌دانند ‌. اما بنظر بنده بدون ریشه یابی عوامل واقعی جنگ افغانستان، به هیچ‌وجه نمی‌توان این جنگ را خاتمه داد. باید مردم دوست و دشمن خود را شناخت. داستان جهاد افغانستان و نقش کشورهای همسایه بخصوص پاکستان کلید شناخت جنگ در افغانستان می‌باشد.
در این رابطه اسناد و کتاب های زیادی در کشور های مختلف به نشر رسیده است ، که همه گوشه های از حقایق تلخ را بیان می‌دارد.
در این میان، دو کتابی که توسط افسران ISI پاکستان به چاپ رسیده، پرده از روی حقایق انکار ناپذیر برداشته است.اولی کتاب تلک خرس توسط دگروال یوسف،و دوم کتاب کرنیل امام به نام داستان جهاد افغانستان می‌باشد ، که در  آن از سال 1974 به این‌طرف پرداخته است.
کرنیل امام که نام اصلی اش سلطان امیر  ترار می‌باشد و در پنجاب پاکستان تولد گردیده است. موصوف افسر نظامی اردو پاکستان وisi بود وتا رتبه دگروالی ارتقاء یافت. وی خود را مخلص و محبوب پاکستان می‌داند و جهاد در افغانستان رادفاع از پاکستان و قابل تمجید و تبرعه می‌داند. موصوف برای مدتی در زمان طالبان به حیث جنرال قنسل پاکستان در هرات نیز کار کرده است.
در کتاب به شرح مفصل اولین هسته گزاری های ٫جهاد, افغانستان در خاک پاکستان بر ضد حکومت داود خان، بعداً ایجاد تنظیم های هفتگانه، جنگ ها، جنگ جلال آباد و بلاخره به قدرت رسیدن مجاهدین وایجا طالبان پرداخته است. با ویرانی کابل و کشتار هفتاد هزار کابلی توسط مجاهدین در واقع جنرال اختر ریس سابق ISI که با ضیاءالحق در سقوط طیاره از بین رفت به آرزو دیرینه یعنی ( Kabul must burn), کابل باید آتش بگیرد , رسید.
وی می‌گوید که لقب امام را سران مجاهدین و طالبان به وی داده است ‌. بگفته امام اولین گروپ جوانان مسلمان افغان، بعد از کودتای نافرجام موصوف علیه داود خان و کشته شدن عبدالرحیم نیازی در سال 1974به پاکستان رسید. این گروه که تعداد شان به 35 نفر می‌رسید شامل گلبدین حکمتیار، ربانی، مسعود و دین محمد بود. سیاف در راه گرفتار شده بود. بوتو به نصرالله بابر وزیر داخله وقت آن کشور وظیفه سپرد تا از آنها مواظبت نماید.در سال 1975 اولین تعلیمات نظامی به آنها داده شد و امام مسوولیت ایشان را به عهده داشت. بعداً کورس های دیگر هم سازمان داده شد.در این جا قابل یادآوری است که وی می‌نویسد چون رژیم شاهی وجمهوری داود همیشه مشکل پشتونستان و خط دیورند یاد می‌کردند ما به مسلح کردن این افراد پرداختیم. این گروه دست به یک سلسله عملیات در داخل افغانستان پرداخت. بدینوسیله داود خان مجبور گردید به بوتو مراجعه نماید، اما اردوی پاکستان حاضر نبود فرصت پیش آمده را از دست بدهد.در سال 1976 بوتو خطاب به افسران نظامی گفته بود که حال ما به اصطلاح؛ رگ خواب افغانها پیدا کردیم؛.
موضوع مهم دیگر در رابطه به ایجاد طالبان است. موصوف می‌نگارد که در ماه می 1985، ISI تصمیم گرفت تا گروه مذهبی تر دیگری را ایجاد نماید. آنها تشویش داشتند که بعضی سران مجاهدین با استخبارات آمریکا، ایران و کشورهای عربی رابطه پیدا نموده بودند، لذا  گروپ مذهبی و دوست پاکستان را ضرور می‌دانستند. امام وظیفه گرفت تا کار عملی در این راستا آغاز نماید ‌. بدین منظور وی در قدم نخست با مولوی محمد نبی که با مدارس دینی رابطه نزدیک داشت تماس گرفت. بعداً یک گروه 35نفری از گروپ های حزب اسلامی، جمعیت و مولوی نبی ایجاد کردید. آنها تمرینات خاص نظامی، سیاسی و مذهبی دیدند. ملا عمر، ملا ربانی و ملا بر جان شامل این گروه بودند.
باید اضافه گردد, این داستان همچنان ادامه، تنها چهره ها تغییرکرده است .در شرایط کنونی، یک بار دیگر افغانستان در مرحله سرنوشت ساز قرار دارد. درک و تحلیل این همه حقایق ضروری می‌باشد. البته ضرور است بدانیم که توطئه های جدید هم ما را تهدید مینماید.دشمنان تلاش دارند تا به دامن زدن به تفرقه های قومی، زبانی، سمتی ومذهبی میان مردم ما اختلاف ایجاد نمایند. وحدت ملی، تمامیت ارضی، منافع ملی ، تامین عدالت واقعی در بین همه ساکنان این وطن وحاکمیت قانون نیاز های مبرم فعلی می‌باشد.
 
30جون  جرمنی