green parel

 
 


طالبان و هشتم مارچ

نگارنده: حکیم حکیمی
فعال حقوق بشر
 


هشتم مارچ، به عنوان یک‌روز مهم بین‌المللی مبنی‌بر هم‌بسته‌گی زنان، هر سال در هشت مارچ، از سوی کشورهای جهان، بزرگداشت به‌عمل می‌آید. این روز معلول تلاش‌های خسته‌گی‌ناپذیرانه‌ی زنانی‌ست‌که در طول تاریخ یک‌و‌نیم‌صدساله‌ی غرب، به‌یادگار مانده‌است.
البته، به جستار کنونی، از منظر  پژوهشی‌ و تحلیلی، نگاه کردم. برخی موارد که در این جستار، نگاشته‌شده، چشم‌دید‌های نگارنده‌است که به صورت بالفعل مشاهده گردیده و به‌تصویر کشیده‌شده‌است.

اما در این جستار تمرکز بیشتر من، چشم‌انداز طالبان به هشت مارچ است که از کدام زاویه به مسئله‌ی هشتم مارچ می‌نگرند؟
و همچنان، در حاشیه‌ی این جستار، در مورد نگره‌های طالبان، پیرامون مسئله زنان نگریسته می‌شود!
افغانستان به لحاظ فرهنگی و اجتماعی، کشوری است که کثرت فرهنگ و اجتماع را در گستره‌‌ی سازه‌های معرفتی خود گنجانیده‌است. اقوام که در افغانستان زنده‌گی می‌کنند و واجد پاره‌فرهنگ‌های متفاوت اند و نمی‌شود این پاره‌فرهنگ‌ها‌را یکی‌ پنداشت و یا یکسان تلقی نمود مبنی‌بر‌ اینکه، عقلانیت فرهنگی و اجتماعی به صورت مجزا و جدا از هم در میان اقوام افغانستان رشد و تعالی یافته و اگر کسی و کسانی در پی این باشد که این عقلانیت‌پاره‌فرهنگی را به‌گونه‌ی واحد و یک‌دست جلوه دهد، در واقع دچار خطای فرهنگی شده و به عبارت دیگر، الزامن خواسته یک پاره‌فرهنگ‌را بر پاره‌فرهنگ‌های دیگر، تعمیم دهد.
انصافن، طالبان هم از دل یکی از این پاره‌فرهنگ‌ها، متولد شدند و بر مبنای آن، علوم دینی را فرا گرفتند و به مرور زمان آموزه‌های دین را با برخی هنجارهای فرهنگی خود در آکندند‌. آمیزش دین و فرهنگ، که از یک‌سو دین، برخی آموزه‌های سخت‌گیرانه‌ پیرامون انسان به‌‌ویژه زن دارد و از سوی‌دیگر، فرهنگ نیز که زن را یک موجود در چارچوب کانون خانه می‌پندارد، برآیند ان‌را می‌توان در قالب استراتژی‌های طالبان به وضوح مشاهده کرد.
پس از آنکه در 15اگست گروهی طالبان کابل را تصرف کردند.  و سُکان قدرت را به دست گرفتند در نخستین اقدام خود، تمامی مدارس و دانشگاه‌ها را به روی دانش‌آموزان و دانشجویان دختر بستند. طی یک مکتوب رسمی از زنانی که در سطوح رهبری، بست‌های یک و دو، در ادارات دولتی مصروف انجام وظیفه بودند، خواستند که به وظیفه نیایند‌.
 
به صورت تدریجی، جهت اعمال پالیسی زن‌ستیزانه‌ی‌خود، چند زن فعال مدنی را در مزار شریف از بین بردند و همچنان، توصیه‌نامه به راننده‌ها وضع کردند و در آن تصریح شد که راننده‌ها حق ندارند زنان بی‌محرم را انتقال دهند و در چندین مورد به محض اینکه راننده‌ها، زنان بی‌محرم‌را انتقال دادند به سختی از طرف نیروهای طالبان مورد لت و شکنجه قرار گرفتند.
بعد از بدو ورود طالبان به کابل، طالبان دست به تشکیلات حکومتی زدند و یک حکومت مردانه ساختند و در سطوح رهبری و سیاسی دست زنان را کوتاه نمودند. زنان که به مدت بیست‌سال با فراگیری علم و دانش، به اثر سعی و تلاش، به مقام های بلندی حکومتی نایل شدند، هنگامیکه طالب از راه رسید همه‌چیز یک‌شبه، به‌هم ریخت و نهادهای ساختارمند حکومتی از وجود زنان که در عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی‌هنری و بهداشتی؛ کار و فعالیت می‌کردند، تهی گردید.
جنبش‌های آزادیخواهانه و دادخواهانه‌ی زنان تحت عنوان: نان، کار و تحصیل، به صورت اتوماتیک و خودکار، شکل گرفت و زنان به صورت دسته‌دسته به خیابان‌های کابل ریختند و جهت حق‌طلبی با نیروهای مسلح طالبان به مدافعه پرداختند. طالبان دیدند که جنبش‌های حق‌خواهانه‌ی زنان در خال افزایش هست، فورن برای برگزاری تظاهرات، مقررات وضع کردند و از تمامی مظاهره‌کننده‌گان، خواستند تا مجوز گردهمایی خود را از وزارت عدلیه بگیرند که بدیهی بود چنین کار ممکن نمی‌نمود. 
در پی راه‌اندازی گردهمایی‌ها، در خیابان‌های کابل، طالبان، بسیج شدند به صورت مستقیم زنان حق‌طلب‌را دستگیر کردند و شماری زیادی زنان را از خانه‌های‌شان بیرون آوردند و به زندان افکندند و در صفوف طالبان پولیس زن نیست که از زنان بازداشت‌شده، مراقبت نمایند. زنان بازداشت‌شده، به‌اثر شکنجه‌های استخوان‌سوز، به اعتراف های اجباری وادار شدند و از طرف طالبان توبه‌ی ندامت داده شدند و  که بار بعدی برای دادخواهی به جاده‌ها نروند.  تا همین الان هم برخی بانوان مانند: خانم عالیه رئیس زندان زنانه هرات.... در قید طالبانند و طالبان برای اهرم فشار از این زنان به‌گونه‌ی ابزاری استفاده می‌نمایند. 
در این اواخر، سخنگوی طالبان، اعلان کرد که زنان بی‌محرم شرعی حق سفر ندارند و برای این حرف خود، مسئله شرعی را آورد که خانم‌ها، نمی‌توانند بی‌ محرم به حج بروند، چطور بتوانند که بی‌محرم به بیرون از کشور سفر نمایند؟
نتیجه‌گیری:
طالبان با اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز به زنان و داشتن رویکرد زن‌ستیزانه، به‌هیچ‌روی حاضر نیستند که زنان را نیم‌ از پیکر جامعه‌ی افغانستانی بپندارند. گروه طالبان به لحاظ اجتماعی برآمده از یک فرهنگ خاص جامعه‌ی افغانستانی هستند که زنان را بیشتر در محیط خانواده در امن و امان احساس می‌کنند و کار زن را در اجتماع ننگ میدانند و از مردان که خانم‌های‌شان در محیط بیرون از خانه، کار و فعالیت می‌کنند، متنفرند و حتا در برخی موارد پیش از زنان همسران شان را از بین بردند. با این تصریح، رویکرد طالبان به مسئله‌ی زن، رویکرد خشونت‌گسترانه است و به زن نوعی حساسیت هم‌ذات‌انکارانه قائل است. به محض اینکه زن را می‌بینند از غیرت، رگ‌های گردن شان می‌پندد و خشم و غضب از سر و صورت شان فوران می‌کند. طالبان را که با این اوصافی‌که متصف کردیم، دیگر هشتم مارچ به عنوان روز زن، در حوزه‌ی افغانستان با وجود طالبان، کارایی ندارد. با آنکه، در بیست‌سال گذشته، روی فرهنگ همه پذیرانه‌ی هشتم مارچ، از طرف زنان افغانستان کارهای زیادی صورت گرفت و ذهن قریب به کل نفوس افغانستان جهت پذیرش روز زن مساعد شده بود با آمدن طالبان همه دست‌آورد‌های زنان پیرامون هشتم مارچ به زمین غلتید و سرابی بیش نماند. بنآ، نگاه طالبان به هشتم مارچ یک نگاه حساسیت‌آورانه و حذفی است و هیچ گاهی به مقوله‌ی هشتم مارچ و هم‌سان آن، میانه‌ی انعطاف‌پذیرانه‌ی نشان نخواهند داد.

نگارنده: حکیم حکیمی
فعال حقوق بشر