green parel

 
 

چگونه  ببرک کارمل به قدرت رسید؟

هموطنان ، سیاسیون ‌ فرهیخته گان گرامی

 

تاریخ را باید نوشت قسمت چهارم مقاله  ام را با شما شریک می نمایم تا با نظریات ارزنده ، سازنده و مستند تان مقاله را یکجا  تکمیل نمایم.

قبلن سپاسگزارم  

۴-  از « جمهوریت داود خانی » تا « امارت طالبانی » 

قسمت ۴- حاکمیت و سقوط ریس جمهور ببرک کارمل 

 

  چگونه ریس جمهور ببرک کارمل به قدرت رسید و چرا حکومت او سقوط کرد ؟ 

  ریس جمهور افغانستان ببرک کارمل ۲۷.دسامبر۱۹۷۹-مطابق ۶جدی ۱۳۵۸ تا ۲۴.نوامبر۱۹۸۶

ببرک کارمل فرزند سلطان حسین سیاستمدار معتدل افغانستان و رهبر جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود ، وی در سال ۱۳۲۹ در قریه کمری دیده به جهان گشوده است از ملیت تاجیک بود ولی در مورد اینکه او از کجا است نظریات مختلف وجود دارد . گفته می شود چون او شخص انترناسیونال بوده است تعصبات قومی و زبانی در سیاست او وجود نداشته زمانیکه از او سوال می شد که از کجا هستید ؟ 

پاسخ اش  این بود که از افغانستان هستم ، وی با محبوبه کارمل ازدواج کرد ثمره زنده گی اش چهار فرزند می باشد هر یک لیدا کارمل سادات ، ویستوک کارمل ، اناهیتا کارمل ، و مرحوم کاوه کارمل

زنده یاد ببرک کارمل از لیسه امانی فراغت حاصل کرده است در سال ۱۹۴۷ شامل دانشگاه کابل از دانشکده حقوق و علوم سیاسی فارغ التحصیل گردید است

ببرک کارمل به زودی با فعالین مارکسسیتی اشنا می گردد به زودی رهبری ویش زلمیان را به عهده گرفت در سال ۱۳۵۰ بنا بر مبارزات سیاسی برای تامین عدالت اجتماعی زندانی شد در سال ۱۳۵۶ از زندان رها شد و در سال ۱۳۵۷ پلتفورم کمونسیتی را بنام مرید مستعار ایجاد کرد دو دوره هر بار چهار سال وکیل پارلمان شد دوره اول سال ۱۳۶۵ و دوره دوم ۱۳۶۸ ریس جمهور ببرک کارمل در حزب سیاستی  معتدل داشت ، به سنت و مذهب مردم احترام داشت و بعد از ریس جمهور حفیظ الله امین در ۲۷ دسمبر ۱۳۷۹ مطابق ۶ جدی سال ۱۳۵۸ هجری شمسی به قدرت رسید. خدمات وی

   ببرک کارمل اصلاحات گسترده‌ای را در برنامه‌های حزبی و نهادهای دولتی وارد کرد. - کارمل سیاست‌های تند حزب و دولت زیر رهبری حزب دموکراتیک خلق را تا حد زیادی ملایم کرد و برای نخستین بار مشارکت ملی در نهادهای دولتی را مطرح کرد و تا حدود زیادی آن را به اجرا گذاشت.

  - دیدگاه حزب را دربارهٔ مذهب، جامعه و سیاست هم تغییر داد

  کارمل هزاران زندانی سیاسی را از بند آزاد کرد. سیاست‌های تند حزب دموکراتیک خلق در زمان نورمحمد تره‌کی و حفیظ‌الله امین با واکنش‌های منفی مردم تا مرز شورش عمومی مواجه شد، هرچند حمایت غرب و کشورهای اسلامی هم در این شورش نقش داشته است ، در پیش گرفتن سیاست میانه‌رو توسط ببرک کارمل تا حدودی نتیجه فهم و آگاهی او از پیامدهای سیاست تند حزب در گذشته دانسته می‌شود.

 

  حکومت کارمل مشارکتی بود و نظام بستر مناسب برای تمام اقوام و اقشار کشور بود از مقامات بلند گرفته تا پایان ترین مقام نماینده های ملیت های مختلف در ترکیب نظام حضور داشتند ، سلطان علی کشتمند از ملیت هزاره برای اولین بار در تاریخ  افغانستان در مقام نخست وزیری تعیین شد وی چند سال صدراعظم افغانستان بود

  

  . - تغییرات مثبت در زندگی اجتماعی مردم وارد شد برای تمام کارمندان دولت کوپون های مواد ارتزاقی بطور رایگان و یا در مقابل پول نا چیز 

  توزیع شد

  زمین های که قبلن مطابق فرمان شورای انقلابی از صاحبان شان گرفته به دهقانان توزیع شده بود دوباره مسترد کرد .

  بیرق جمهوری دموکراتیک افغانستان که قبلن رنگ سرخ با نشان خلق بود به رنگ سیاه ، سرخ و سبز تبدیل کرد نشان این بیرق شامل خوشه های گندم ‌‌، چرخ ماشین که نماد صنعت و زراعت بود و محراب  و منبر  نماد های دینی و خورشید همچنان در بیرق  نماد روشنی و موفقیت بود که این بیرق مورد استقبال مردم قرار گرفت . -

  وی احترام به آئین دین و مذهب مردم داشت برخلاف ریس جمهور حفیظ الله امین که بر دین و مذهب مردم در برابر تلویزیون ها توهین می کرد .

  وی برای ادای نماز به مسجد میرفت .

  ۲۶ هزار زندانی را از زندان ها رها کرد 

  مغازه های تعاونی در خدمت مردم با قیمت های ارزان وسایل و اجناس ارتزاقی و وسایل خانه در نظر گرفته شد .

  توجه به سطح بلند رفتن زندگی مردم صورت گرفت حقوق ماهوار مردم منظم پرداخته می شد .

  فابریکه خانه سازی به ساختار مکروریان ها آغاز و خانه های رهایشی به مردم در مقابل کرایه ارزان توزیع شد .

  سرویس های برقی که زنان راننده آن بودند فعال گردید .

  اعمار مکاتب و مساجد صورت گرفت .

  شرایط اموزش و تحصیلات عالی در خارج کشور برای جوانان میسر شد که هزاران تن جهت فراگیری تحصیلات عالی به خارج کشور اعزام شدند بعد از ختم تحصیل به وطن برگشتند منحیث کدر های مسلکی در خدمت مردم قرار گرفتند .

  حقوق زنان و مشارکت شان بیشتر از بیش توسعه یافت . هنوز که باز سازی کشور رو به رنگ و رونق بود 

  طرح خروج قطعات نظامی قشون سرخ اتحاد شوروی گر چه روایات مختلف در مورد حضور قطعات اتحاد شوروی و خروج قطعات سرخ نظامی شوروی در افغانستان وجود دارد 

  که اسناد که از ارشیف های جهان به دست  آمده گفته شده که عقد توافقنامه قطعات سرخ شوروی در افغانستان در دوره ریس جمهور نور محمد تره کی امضا شده بود و روس ها در پایگاه نظامی بگرام و دیگر بخش های استخبارات و نظامی افغانستلن حضور داشتند که در مرحله تحول ۶ جدی ریس جمهور حفیظ الله امین توسط روس ها به قتل رسید نقل قول از نوشته عارف عرفان («با پیروزی قیام ثوروبرپائیی جشنواره یی مردم درحمایت ازتحولات جدید ,آقای" نورمحمد تره کی" با تکیه برامیدواری بسوی همکاریهای ماسکوبرای تحقق برنامه های "سوسیا لیستی! " خویش توانست تامساعدت های ماسکو را دراین راستا جلب نموده وبدین وسیله صدها تن ازمشا ورین اتحاد شوروی به افغانستان سرازیرگردیدند.همزمان با آغاز مداخلات غرب وکشورهای همسایه ایران , پاکستان وچین , پیوست با برپای آشوبهای ضد دولتی وبا مشتعل شدن نبردهای سراسری درکشور،افغانستان آهسته آهسته ابرپاره های جنگ های رقابتی کشورگشایان را برفرازخویش به تماشامی نشست وایالات متحده آمریکادراین جوپرتلاطم , مصمم گردید تا با ارزش " بلیون " ها دالر,سلاح ومهمات را دراین جنگ برای پیروزی "متحدین فندمنتالیست اسلامگرای " خویش وبرای تامین مقاصد بلند پروا زانۀ خودهزینه نماید .که در بخش سوم این مقاله به قدرت رسیدن ریس جمهور حفیظ الله امین مشرح تذکر یافت .

  سال ۱۳۵۸ زمانیکه ببرک کارمل در نشست مسکو با یک فیصلنامه نجات مردم از شر ریس جمهور حفیظ الله امین  و وحدت دوباره شاخه خلق و پرچم به توافق رسید وی با هم‌ پیمانانش دوباره وارد افغانستان شد در پایگاه نظامی بگرام توسط روس ها از ببرک کارمل و همراهانش پذیرای صورت گرفت یعنی روس ها قبل از ببرک کارمل در افغانستان حضور داشتند که حفیظ الله امین توسط روسها کشته شد بعد از کشته شدن حفیظ الله امین ریس جمهور ببرک کارمل به اریکه قدرت تکیه زد . در خروج قطعات نظامی امریکا مبتکرانه طرح داد ، بنابر برچسب دادن نظام دموکراتیک خلق افغانستان در کشور مذهبی و سنتی افغانستان توسط مخالفان نظام بنام کافر و کمونست که خود چالش زا بود  نا رضایتی مردم با اشتباهات حفیظ الله امین به اوج خود رسیده بود از جانب دیگر امریکا که در کمین بود افغانستان را به بحران سوق داد تشدید جنگ ، نا امنی در شهر ها و ولایات افغانستان ، از بین بردن قطار های مواد ارتزاقی اتحاد شوروی به مردم افغانستلن توسط مخالفان ، بسته کردن شهراه های مواصلا تی از جانب مخالفین ، ترور ها ‌کشتار ها دولت مردان  توسط مخالفین افزون شدن جنگ در جبهات  و‌ کشتار  عساکر اتحاد شوروی  و منسوبین نظامی داخلی ، معلولین و معیوبین ، از بین رفتن تجهیزات و وسایل جنگی اتحاد شوروی ، فرار مردم ، اوجگیری جنگ روز افزون بود قابل یاد آوری می دانم آمار دقیق از جمع مصارفات و تلفات در جنگ اتحاد شوروی دقیق نیست ولی مطابق گزارش دوج ولی از رسانه های غربی و روسی که این ارقام را به دست اورده

  سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ ۱۰۴۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰ از جمله ۶۲۰هزار سر باز شوروی در افغانستان وظیفه اجرا کردند و به تعداد ۱۴۴۵۳ تن کشته ، ۵۳۷۵۳تن زخمی و ۴۱۵۹۳۲نسبت شرایط اقلیمی به زردی ،محرقه و غیره مبتلا شدند و همچنان خسارات هنگفتی را متقبل شدند 

  ۱۱۸هواپیما ، ۳۳۳ هلیکوپتر ،۱۴۷زرهپوش باربر و جنگی ، ۴۳۳ توپ و راکت انداز ، ۱۱۳۸ واسطه سیار مخاطره ،۵۱۰ واسطه پیشقراول ، جرثقیل ، تراکتور  و ۱۱۳۶۹ لاری و تانکر نفت 

  یک میلیون تلفات جانب افغان‌ها از دولت دموکراتیک و مجاهدین ، پنج میلیون فرار کردند ، یک و نیم میلیون معیوب 

- در سال 1985 بیشتر از نیم اراضی زراعتی در افغانستان، در نتیجۀ بمباران و یا خرابکاری های عمدی دستگاه ها و شبکه های آبیاری، از بین رفتند.

- 10 تا 15 میلیون ماین توسط نیروهای شوروی و ارتش آن وقت افغانستان به زمین فرش شدند که تا امروز هم خطر بزرگی برای افغان ها به شمار می روند

 

. در همین وضعیت  ببرک کارمل درک کرد که نیاز به یک مصالحه ملی با مخالفان اپوسیون برای ،  حفظ استقلال و حفظ تمامیت ارضی افغانستان است از جانب دیگر وخامت وضعیت در آن زمان ایجاب می کرد که به خواستهای مردم پاسخ گفت که یکی از آن خواست‌ها خروج قطعات نظامی شوروی از افغانستلن بود ، به این اساس برای نخستین بار کارمل خواستار خروج قطعات نظامی شوروی از افغانستان شد  و مطرح کرد 

مرحوم کارمل درست پس ازاحرازمسئولیت حزبی ودولتی سعی نمود تا درچهارچوب یک میکانیزم بااعتبار وتضمین معتبربین المللی برای عدم مداخله درامورافغانستان ،طرح مرحله یی خروج سربازان ارتش سرخ ازافغانستان را به کرسی نشانده که متاسفانه 

طرح خروج قطعات نظامی شوروی  از افغانستان باعث تغییر نظام سیاسی افغانستان شد  نقل قول از  عارف عرفان ( مطابق به گزارشات « سی ان ان » ایالات متحده امریکا تهیه شده وبرحقایق جریان طرح خروج ارتش شوروی ازافغانستان روشنی عمیقی بخشیده وبرخلاف هذیان گوی های یاوه سرایان متعصب ونابینایان مسخ شده سیاسی, بیان میدارد که ، برای بارنخست طرح خروج نیروهای شوروی ازافغانستان در زمان حاکمیت فقید ببرک کارمل آغازشد .مرحوم کارمل درست پس ازاحرازمسئولیت حزبی ودولتی سعی نمود تا درچهارچوب یک میکانیزم بااعتبار وتضمین معتبربین المللی برای عدم مداخله درامورافغانستان ،طرح مرحله یی خروج سربازان ارتش سرخ ازافغانستان را به کرسی نشاند.چنانچه بطورمستند دراین ویدیومی بینیم که بنا برابتکارجانب دولت افغانستان واتحادشوروی تحت سرپرستی ملل متحد , مذاکرات سیاسی حول خروج نیروهای ارتش شوروی ازافغانستان آغازشد, وجانب جمهوری دموکراتیک افغانستان به تاریخ 4 می "1980"ایعنی حدودچهارماه بعد ازورود ارتش شوروی درکشور،اعلامیۀ رسمی راکه حاوی قطع مداخلات از خارج وخروج نیروهای شوروی ازافغانستان بود به نشررسانید .هکذاکورت والدهایم سرمنشی سازمان ملل متحد , جناب خاویرپریزدوکویارمعاون سرمنشی ملل متحد رامامورساخت تاگفتمان مربوط را باجوانب زیربط آغازنماید ،وی دوباردرآغاز "1981"ودرماه اگست همان سال درکابل , اسلام آباد وتهران سفرنمود وحین سفرخویش درکابل، تلاش نمود تاضمن ملاقات با فقید ببرک کارمل , به آرزوی قطع مداخلات خارجی, برگشت ارتش شوروی ازافغانستان را که به ابتکارجانب افغانستان راه اندازی شده بود،موردبحث قراردهد.

در راستای تحرکات ،جانب دولت افغانستان برای حصول توافق بین المللی برای عدم مداخله وبرگشت ارتش سرخ به کشورشان , بعد ازدرگذشت لئیونید بریژنیف رهبراتحاد شوروری درنوامبر 1982, اندروپوف رهبرجدید حزب کمونست اتحاد شوروی درحاشیۀ مراسم تودیعی رهبرپیشین حزب ,پیرامون ابتکارجانب افغانستان , با وزیرخا رجۀ پاکستان ملاقات نموده وآمادگی ماسکو را برای پذیرش طرح ملل متحد و خروج سر بازان شوروی از افغانستان مطرح نمود.اما سوگوارانه جانب آمریکا وپاکستان مبنی برمقاصد استراتیژیک وانتقام جویانه خویش با این طرح گویا به حیث یک " نمایش سیاسی " نگاه کرده وبه آن مخالفت نمود.چنا نچه" Cogan Charles"مدیرسابق و بلندپا یه" سیا "میگوید: ما هرگز "آمادگی شوروی" را در این خصوص مورد برسی قرارندادیم وبه آن اعتماد ننمودیم , در مقا بل ما ،جانب پاکستان را تحت فشار قرارداده تاپیوسته برفشارهای خویش برجانب افغانستان ادامه دهد.

آری! این فشارها ادامه یافت لاجرم نیروهای اتحادشوروی تحت توافق نامۀیکجانبه معامله گرانه ,تسلیم طالبانه وخاینانۀ گرباچف درعهدحاکمیت شهید داکترنجیب الله بدون هیچ پیش شرط تضمین کننده بین المللی، افغانستان راترک نمود,متعاقبأ مجموعه کمک های نظامی واقتصادی اتحادشوروی حتی صدورگندم ونفت در برابرپرداخت دالر به جانب افغانستان قطع گردید وکمک های سیل آسا ومداخلات گسترده غرب , دول مرتجع عرب ودولت خونتای پاکستان وایران برای اپوزیسیون دولت افغانستان ادامه یافت ودر پی ان پس از سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان ، نظامهای خونتا ،چپاولگر وفاسد تحت سناریوی استراتیژیک غرب وشرکا در افغانستان استقرار یافت وجنایات بس بزرگ وجبران ناپذیر درین بلاد انجام یافته وتا سالها وتحقق اهداف راهبردی غرب وپاکستان ادامه .خواهدیافت

مکررآ باید خاطر نشان ساخت که برخی نابینایان سیاسی ،عناصر گمراه ووابسته به بلاک دشمنان افغانستان حضور ارتش سرخ در افغانستان را عامل اصلی بحران پنداشته وبه سادگی برای کاربرد شستشوی مغزی نسل جوان از شعله های آتش جنگ که در دوصد جبهه منظم در سراسر کشور در برابر دولت وقت یعنی حفیط الله امین زبانه میکشید وتا دامنه های کابل وچندول وبالاحصار رسیده بود انکار میجویند.حتی این قماش مردمان پر رو گفته مشهور وتاریخی بریژنسکی مشاور امنیت قصر سفید را که گفته بود " امریکا شش ماه قبل از دخالت ارتش شوروی در افغانستان حضور گذاشت" به فراموشی می سپارند .امید سند حاضر بتواند پاسخ مناسب برای گوشه های تاریک تاریخ جمهوری دموکراتیک افغانستان باشد.») 

تلاش های کارمل برای خروج قطعات نظامی شوروی و پاسخ به خواستهای بر حق مردم بیشتر شده بود ، ولی در انزمان میخاییل گرباچوف به حیث منشی عمومی حزب کمونست اتحاد شوروی و تغییرات سیاسی در اتحادشوروی بلاک شرق که تغییر سیاست شوروی در قبال  افغانستان را هم با خود داشت 

 در سال ۱۳۶۵ با برگذاری پلنوم ۱۸ به شکل تحمیلی توسط ویکتور بتروویچ پلیچکا و پولیس نبچکو مشاورین روسی که تقاضای استعفا کارمل را کردند تا از مقام منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان برکنار شود باز هم ببرک کارمل توسط تعدادی از همرزمان اش که با این توطئه شوروی همدست شده بودند.  در ۴ مای ۱۹۸۶ از مقام اش کنار رفت داکتر نجیب الله احمد زی که  از ملیت پشتون بود به اریکه قدرت در تعامل با شوروی تکیه زد

و  تطبیق طرح خروج قطعات نظامی شوروی از افغانستلن و طرح مشی مصالحه ملی را ریس جمهور 

داکتر  نجیب الله  به پیش برد  نقل قول( عارف عرفان«  ایالات متحده امریکا  پاکستان را تحت فشار قرارداده تاپیوسته برفشارهای خویش برجانب افغانستان ادامه دهد. آری! این فشارها ادامه یافت لاجرم نیروهای اتحادشوروی تحت توافق نامۀیکجانبه معامله گرانه ,تسلیم طالبانه وخاینانۀ گرباچف درعهدحاکمیت شهید داکترنجیب الله بدون هیچ پیش شرط تضمین کننده بین المللی، افغانستان راترک نمود,متعاقبأ مجموعه کمک های نظامی واقتصادی اتحادشوروی حتی صدورگندم ونفت در برابرپرداخت دالر به جانب افغانستان قطع گردید وکمک های سیل آسا ومداخلات گسترده غرب , دول مرتجع عرب ودولت خونتای پاکستان وایران برای اپوزیسیون دولت افغانستان ادامه یافت ودر پی ان پس از سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان ، نظامهای خونتا ،چپاولگر وفاسد تحت سناریوی استراتیژیک غرب وشرکا در افغانستان استقرار یافت وجنایات بس بزرگ وجبران ناپذیر درین بلاد انجام یافته وتا سالها وتحقق اهداف راهبردی غرب وپاکستان‌ ادامه خواهدیافت»)

ببرک کارمل باز هم با به قدرت رسیدن داکتر نجیب الله احمد زی در ۲۱.نوامبر ۱۹۸۶ به مسکو تبعید شد وی در تعبید هم فعالیت های سیاسی را با مشاورت در میان رفقای اش پیش می برد،  چندین سال  بار ، بار برای تامین وحدت حزبی به رفقا و رهبری حزب مشاورت  کرد ، ولی متاسفانه حزب  با چالش های درونی مواجه بود

وی در تبعید بود که  به نقل قول از عصمت الله سادات  که یک تن از همراهان نزدیک  و خانواده ریس جمهور ببرک کارمل ( داماد «شوهر دخترش لیدا لیدا کارمل »  )  بود 

در مصاحبه تلویزونی دریچه بهار اروپا  مورخ ۱۱.۲۰۲۲و ۲۰۲۳ چنین بیان کرد ( ریس جمهور نجیب الله به ببرک کارمل پیام کرد که به افغانستان برگردد  کارمل با درک اینکه افغانستان خانه مشترک ماست و داکتر نجیب الله همچنان از برجسته ترین کدر های شاخه پرچم است که به هم یکجا مبارزه کرده بودند پیشنهاد وی را پذیرفت درسال ۱۳۷۰ بخاطر تامین وحدت حزبی به افغانستان برگشت که بیشترین مردم برای بدرقه  و استقبال گرم از رهبر محبوب شان در فرود گاهی کابل رفته بودند با رفتن ببرک کارمل در کابل و استقبال مردم از وی از یکطرف بدرقه خودجوش مردم و از جانب دیگر در اثر انتقال شواهد غلط  مغرضانه توسط تعدادی از اعضای کمیته مرکزی حزب  که اسم های شان را افشا نکرد به داکتر نجیب الله رسید به این اساس برگشت ببرک کارمل به کابل باعث نا رضایتی ریس جمهور نجیب الله گردید ) 

ببرک کارمل که بنا بر فشار رفقای اش به افغانستان برگشت روزانه هزاران تن از هموطنان به دیدار ببرک کارمل می رفتند با وجودیکه نا رضائتی های داکتر نجیب الله روز افزون بود در همین آشفته بازار سیاست در افغانستان حاکمیت دولتی داکتر نجیب الله سقوط کرد در سال ۱۳۷۱ حکومت مجاهدین به قدرت رسید با به قدرت رسیدن حکومت مجاهدین ببرک کارمل به شمال رفت شهر مزار شریف تحت حمایت جنرال دوستم برگشت و دیگر هیچگاه در سیاسیت پر آشوب افغانستان سهم نگرفت سوالات در ذهن من و شاید ده ها تن از همرزمانش تا حال موجود است

چرا وی با وجودیکه عمر را صرف مبارزه کرد با امدن مجاهدین دیگر در سیاست سهم نگرفت ؟ ، آیا جفای رفقای همرزم به حق وی او را مایوس ساخت ؟ و یا درک ژرف او از سیاست جهان در قبال افغانستلن که بخاطر حفظ منافع کشور های ابر قدرت دیگر سیاسیون برای سرنوشت ملت و کشور شان نمی توانند مستقلاته فعالیت کنند ؟ زیرا که او‌ چند سال قدرت را تجربه کرد و بالاخره با تصمیم شوروی استعفا کرد در هماهنگی با رفقای اش ، و ده ها سوال دیگر که تا به حال پاسخ داده نشده است زمانیکه او به شمال رفت بیشتر در انزوا قرار گرفت و مدتی در حیرتان تحت حمایت جنرال دوستم زندگی کرد و با جهان سیاست و خارجی تماس نداشت ، کارمل شکسته بود مثل شیر که در قفس خوابیده باشد او در مرز ازبکستان در حیره تان زندگی می کرد و بالاخره در سال ۱۳۷۵  به مرض سرطان کبد مبتلا شد  زمانیکه شوروی در افغانستان سقوط کرد افغانستان به بحران رفت کارمل  برای تداوی اش ویزه مسکو را تقاضا کرد مسکو به مشکل برای تداوی و دیدار خانواده اش برای او ویزه داداو برای تداوی سرطان مسکو رفت بعد از مدتی در ۱۳قوس سال ۱۳۷۵ هجری شمسی مطابق به ۳دسمبر ۱۹۹۶ در مسکو بنا بر بیماری سرطان کبد  جهانی فانی را وداع گفت جنازه اش توسط رفقای همرزم اش به بندر حیرتان انتقال داده شد آنجا دفن گردید

پیروان ، هوا داران و همرزمانش که در مکتب مترقی که روی اصل وطنپرستی ، مردم دوستی ، خدمت صادقانه دور از رشوت ، خیانت و دستبرد به دارای های عامه اموزش یافته بود و اموزش یافته اند راه او را ادامه داده اند تا امروز هوا داران و اعضای آن حزب در داخل و خارج کشور در جزایر مختلف که از جمله شاخه حزب آبادی افغانستان است فعال استند بعد از مرگ ببرک کارمل با وجودیکه جزیره های مختلف در حزب دموکراتیک خلق افغانستان ایجاد شد ولی تا امروز این حزب زنده است که کاوه کارمل پسرش شاخه این حزب را نهضت فراگیر تا تغییر نام حزب بنام آبادی رهبری کرد که با پیشکش برنامه های مختلف برای خدمتگذاری صادقانه دور از چور و چپاول دارایی های عامه فعالیت کرد که متاسفانه در سالا ۲۰۲۲ وی هم نسبت مریضی سرطان خون به ابدیت پیوست  اعضای این حزب هنوز هم در کنار مردم قرار دارند . ولی متاسفانه روز تا روز  به جزیره های حزبی افزود می شود ح د خ د بعد از سقوط و مرگ ببرک کارمل تا حال نتواستند که به پا ایستاده و متحد شوند و به شکل پراکنده در مبارزه هستند تا به حال نقش در سیاست امروز و فردا کشور ندارند ولی حوادث اخیر برای اعضای این حزب تحرک بیشتر داده است و انتظار مردم همچنان از مترقیان به سطح بلند وجود دارد مردم تقاضا دارند که  هر چه زودتر رهبری این حزب بر چالش های درونی شان فایق آید، نه تنها جایگاه این حزب دموکراتیک خلق افغانستان را منحیث حزب پیشتاز در سیاست امروز و فردا تعیین کنند بلکه پاسخگوی خواستهای بر حق مردم باشد .امید قسمت چهارم این مقاله بتواند قسمت از تاریخ پنهان سانسور شده از جانب مخالفان این نهضت و رهبر حزب دموکراتیک خلق افغانستان روشن ساخته پاسخگویی قسمت از سوالات مردم باشد

نوت : با تمام خدمات که ببرک کارمل و همرزمانش به ملت و کشور خود انجام دادند به دلیل حضور قطعات نظامی شوروی  در افغانستان در ۶ جدی ۱۳۵۸ وی به قدرت رسید مورد سوال بودند ؟ ولی در دو دهه اخیر با حضور قطعات نظامی امریکا  ناتو در افغانستان سوالات مردم تا حدودی حل شد و نرمش های سیاسی از جانب مخالفان در برای. این حزب مترقی به وجود آمد . موفقیت برای اعضای مترقی خواهانم 

تهیه کننده : زرغونه ولی 30.05.2023

منابع : ‌ویکی پدیا ، تحلیل عارف عرفان ۲۸.۰۴.۲۰۲۳ 

دوج ویلی ۲۶.۱۱.۱۳۹۰

گفتمان های دریچه بهار اروپا و نوشته های مستند عصمت الله سادات یک تن از همکاران نزدیک ببرک کارمل