زندگى
صمد
کارمند
زنده گى را با تمام خوبى ها و زشتى هايش تجربه كردم و دوستش دارم
،براى من زندگى مفاهيم مختلفى دارد و راستش هنوز به بسيارى سؤالهاى
زندگى جوابى ندارم ،
- زندگى چون قفسى است، قفس تنگ پر از
تنهايى با اميد و نا اميدئ ها...
- زنده گئ، خاطره أمدن و رفتن
ماست،به فردا ها رسيدن، شوق رسيدن به همان فردايى است كه نخواهد
أمد . شايد نه در ديروزى باشى و نه هم در فردايى.
- زنده گئ شور و شوق پاك حيات است
ميان أمدن و رفتن و ميان دو سكوت.دروازه اى باز به دنياى سرا پا
درد و رنج و ارزو ها.
-زنده گئ مبازره طولانى و ختم نا
يافته براى فهميدن هاست
-زنده گي را با گريه اغاز ميكنم و با
خنده پايان.
خوشا به حال انانيكه زندگى را با عشق، محبت ، صميميت، باور و
اعتماد يارى كردند.
|