بنيانگذاران
معارف نوين افغانستان
معارف نوين بحث
تاريخى است كه ارتباط ميگيرد به تاريخ معاصر كشور كه در صدر و
راس ان نهضت مشروطيت قرار دارد .
در أوائل قرن نزده
و أوائل قرن بيستم ازاديخواهان ، منورين و پيش قراولان فكرى
وطن ما در شرايط زمانى و مكانى انوقت با نتيجه گيرى از دو جنگ
مردم عليه استعمار انگليس رهايى كشور را در قدم اول استقلال
سياسى ، حاكميت قانون ، ايجاد و رشد معارف نوين ، تامين حقوق
اتباع در عرصه سياسى و اجتماعى .
كه اين همه ارمانها
در چارچوب نهضت مشروطه خواهان سر اغاز تاريخ نوين كشور ما
محسوب ميگردد كه در نتيجه تاثيرات اين حركت تاريخى دولت وقت به
تاسيس مكتب حبيبيانا ( حبيبيه ) اقدام كرد كه در واقع مرز مشخص
بين مدارس قبلى مذهبى و خصوصى و اموزش با معيار هاى نوين با
پروگرام درسى منظم و تدوين نصاب درسى بود .
به ادامه اين
مبارزات افغانستان به استقلال سياسى نايل و زمينه انكشاف و
تحول سياسى ، اجتماعى و فرهنگى فراهم گرديد و در كمترين وقت
مكاتب متعدد در مركز و بسيارى از ولايات ايجاد گرديده و براى
بار اول زمينه تحصيل جوانان در خارج كشور ميسر گرديد . قابل
ياداورى ميدانم كه عكس العمل نيرو هاى عقبگرا در وجود ملا هاى
ديوبندى و وهابيت مرتجع كه پشتيبانى قدرت استعمارى انگليس و
اجنبى را با خود داشته ، از همان اغاز در ضديت با ترقى و تحول
برجسته گرديد و برخورد انها در دشمنى با نهضت چنين افاده
ميگرديد كه :
بر همين ديد و
بنياد اين ارواح خبيثه و يا به عباره ديگر اين ويروس جهل و
نادانى ، با جنبش مشروطيت سر دشمنى دارد و در مراحل و مقاطع
مختلف تاريخ نقش تاريخى خود را در جهت تخريب و بربادى كشور و
خدمت بدشمنان خاك و وطن با نهايت بيشرمى انجام داده و ميدهند
.
انچه را كه اين خرد
ستيزان انجام داده اند وقاحت و مايه شرمسارى انها است و از
ضديت با مكتب اغاز و دشمنى با نهضت نسوان و نقش انان در
فروپاشى دولت امانى و ايجاد سلطه خادم دين رسول اله حبيب اله
كلكانى و ادامه خصومت با نهضت نسوان و دستاورد هاى هنرى و
فرهنگى و تا مرحله تيراب پاشى بالاى سر وصورت دختران و با
تغيرات سياسى در وجود " جهاد " و كتاب سوزى ، اتش زدن مكاتب ،
قتل معلمان و سر انجام چور و چپاول موزيم و اثار تاريخى و
فرهنگى ، تخريب منار چكرى با تاريخ دو هزار سال و تنديس هاى
بزرگ بودا كه همه به منظور از بين بردن هويت تاريخى و ملى و
إمحاى كامل ارزشهاى فرهنگى بدستور و بنفع بيگانگان ، كارنامه
اين اجيران فرومايه بحساب ميايد و اوراق از صفحات فاجعه افرين
است كه هنوز هم تداوم دارد و وقوع تراژيدى هاى ديگر در راه است
.
انگيزه تحرير اين
نبشته ، وفات يكى از چهره هاى درخشان معارف پرور كشور ، زنده
ياد هادى نعيم فقيد استاد سابق فاكولته ساينس پوهنتون كابل و
مدير اسبق ليسه عالى استقلال ميباشد كه چندى قبل در ديار غربت
كشور فرانسه رخ در نقاب خاك كشيد .
با خاطرات فاميلى و
شخصى كه ازين استاد گرانمايه خود دارم كه شنيدن جاودانه شان او
، تمام رنج و الم معماران صادق معارف كشور بذهنم تداعى گرديد و
در واقع درد دل خود را با سطور در رثاى ان بزرگوار و همقطاران
والا مقام نعيم فقيد ، بروى كاغذ اوردم .
با دريغ و درد كه
براى هر افغان با احساس رنج اور است كه حاميان معرفت و فرهنگ
در ديار غربت با زندكى وداع مينمايند و در حاليكه اكثريت
فرزندان وطن از مكتب و تعليم بى بهره ميباشند و در عوض بيشتر
از پنجاه هزار مدرسه مذهبى با انديشه تكفيرى و وهابيت و با زهر
مواد مخدر مسموم اند و موازى بر ان ، مكاتب شخصى و پوهنتونهاى
امريكايى بخش از جوانان را مصروف نگهداشته كه حاصل كار ان
اموزش هاى عجيب و غريب بيگانگى با هويت تاريخى و دور ساختن
جوانان از درك واقعيت هاى تاريخى ، همراه با الودگى اطلاعاتى و
در نهايت " توليد " إنسانهاى يك بعدى از زرادخانه گلوباليسم و
نيوليبراليسم كه دانش و اموزش را به كالاى مصرفي مبدل ساخته
است .
روان تمام معماران
معارف ، استادان و اموزگاران پر معرفت و معارف پرور كه زندگى
شانرا در خدمت به اولاد وطن وقف نموده اند ، بشمول زنده ياد
استاد هادى نعيم ، شاد ، يادشان گرامى و راه ورسم والاى
انسانى شان جاودان باد !
|