green parel

 
 

روز جهانی زنان

 

ناظمه خواجه زاده

بزرگداشتی است که هر ساله در روز هشت مارچ  برابر با  هشژده حوت برگزار می‌شود و نقطه کانونی در جنبش حقوق زنان  است. بسته به مناطق مختلف، تمرکزِ جشن بر بزرگداشت و دفاع از حقوق زنان و برگزاری جشنی برای دستاوردهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی زنان است.

این روز در ابتدا به‌عنوانِ یک رویدادِ سیاسیِ سوسیالیستی در میانِ احزاب سوسیالیستِ آمریکا، آلمان و اروپای شرقی آغاز شد، اما بعد از مدتی در فرهنگ بسیاری از کشورها آمیخته شد. 

روز بین‌المللی زنان در برخی از مناطق، رنگ و بوی سیاسی خود را از دست داده و تبدیل به مناسبتی برای مردان شده تا عشقِ خود را به زنان نشان دهند و آمیزه‌ای از روز مادر و روز ولنتاین  شده‌است. با این حال در مناطقی دیگر، اصل سیاسی و زمینهٔ حقوق بشری که توسط  سازمان ملل متحد تعیین شده، اجرا می‌شود و آگاهیِ سیاسی و اجتماعی از مبارزاتِ زنان در سراسر جهان به ارمغان می‌آورد. سازمان ملل هم از سال ۱۹۷۷ این روز را به‌عنوانِ «روز حقوق زنان و صلح بین‌المللی» به‌رسمیت می‌شناسد.

گیاه حساس  (یا حساسه یا درخت  کل ابریشم )، نمادی از جشن روز زنان در کشورهای  ایتالیا و روسیه است همچنین گل میموزا  یکی از نمادهای این روز است.

اولین مراسم، در سال ۱۹۰۹ به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی برگزار شد. این مراسم حاصل آمیختگی فرهنگ چندین کشور و در درجهٔ اول کشور های اروپایی به ویژه بلوک شرق بود 

این روز در سال ۱۹۱۷ در اتحاد جماهیر شوروی یک مناسبت ملی اعلام شد و به دیگر کشورهای همسایه نیز سرایت یافت. در حال حاضر در بسیاری از کشورها این روز جشن گرفته می‌شود.

از میان مناسبت‌های بین‌المللی، هشت مارچ به دلیل وضعیت جهانی زنان مورد توجه خاص است و افغان‌ها نیز به روال معمول سایر روزهای بین‌المللی به تجلیل از این روز تمایل خاصی نشان می‌دهند. این علاقه در ظاهر امر حاکی از تغییر ذهنیت‌ها به ویژه در میان جوانان نسبت به زنان است. رسانه‌ها، به خصوص شبکه‌های اجتماعی، پر از پیام‌های است که از زنان افغان تجلیل می‌کنند و روز هشت مارچ را به آن‌ها تبریک می‌گویند.

این پیام‌ها بیش‌تر بر محور «احترام گذاشتن به مقام زن به عنوان مادر و همسر» می‌چرخند. بُعد عاطفی نگاه‌ها به زنان در این پیام‌ها برجسته است. اما معلوم نیست که منظور آن‌ها از احترام گذاشتن به زنان چیست. ما در جامعه بر اساس مبادی آداب باید به همه احترام بگذاریم که منظور رفتار و گفتار نیکو و خوش، با دیگران است.

شاید منظور این جوانان و میان‌سالان پرهیز از خشونت بر زنان است. در چهار سال گذشته، ستره محکمه به بیش‌تر از هفت هزار قضیه‌ی خشونت بر زنان رسیده‌گی کرده است. قسمت زیادی از این قضایا مربوط به تجاوز بر زنان است. با اطمینان می‌توانیم بگوییم که این رقم تنها بخشی از قضایای خشونت بر زنان را احتوا می‌نماید. از یک‌سو، قضایای زیادی است که بررسی نشده‌اند و از جانب دیگر، موارد زیادی هم از سوی قربانیان خشونت و خانواده‌های‌شان به پولیس گزارش نشده است.

پیام‌های تبریکی به مناسبت هشت مارچ به کل مشکلات زنان افغان توجه نمی‌کند. یکی از ویژگی‌های این پیام‌ها تاکید روی ابعاد مثبت و سازنده‌ی زنان است. بدون شک، ما به این بخش نیاز فراوان داریم. در جامعه‌ی افغانستان نگاه سطحی و تحقیرآمیز به شخصیت و توانایی‌های زنان وجود دارد، آن‌ها را کمتر از مردان می‌بینند، در مسایل و تصامیم اساسی به آن‌ها اعتماد ندارند. ولی بر علاوه، در این روز باید روی مشکلات بزرگ‌تر زنان در جامعه نیز بحث شود که محدود به خشونت هم نیست.

فرهنگ تجلیل از هشت مارچ نباید محصور به قدردانی از زحمات، استعداد و دست‌آورد‌های زنان باشد. افغانستان هم‌مانند کشور‌های غربی در موقعیتی قرار ندارد که سایر موضوعات مربوط به زنان اهمیتی فوری نداشته باشد. انگشت گذاشتن روی دست‌آوردها و زحمات زنان و دختران افغان در جای خود ارزشمند است، اما آن قدر مشکلات‌شان فراوان است که باید به مناسبت روز هشت مارچ بحث‌های واقعی و عمیق در مورد مشکلات‌شان صورت گیرد. تقدیم شاخ گل، ابراز کلمات صمیمانه و عاطفی می‌تواند پوششی بر یک واقعیت تلخ دیگر نیز باشد: جامعه‌ی افغانستان نمی‌خواهد روی مشکلات اساسی زنان بحث کند.

افغانستان در هیچ گزارش و لیست شاخص‌های پیش‌رفت و بهبود وضعیت زنان جایگاه مثبتی ندارد. معمولاً در گزارش‌های بین‌المللی افغانستان به عنوان بدترین کشور برای زنان عنوان می‌گردد. حتا گزارش‌های داخلی نیز حاکی از افزایش خشونت بر زنان است 

مشکل زنان افغان تنها خشونت نیست، محرومیت و نقض حقوق در خانواده و جامعه از موارد برجسته‌ی دیگر است. ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اداری کشور عمدتاً در اختیار مردان قرار دارد. یک دلیل آن این است که در خانواده و جامعه‌ی افغانستان نقش ایده‌آل برای زنان هنوز هم کار نکردن در بیرون از خانه است. مردم، فارغ از جنسیت‌شان، دوست دارند که زنان بیش‌تر مسوولیت‌های خانه‌گی را به عهده داشته باشند. حتا در خانواده‌های آزادتر این بار بر زنان دو برابر است؛ یعنی در چنین خانواده‌هایی، زنان مختار اند که در بیرون از خانه کار نمایند ولی  این به معنای آن نیست که از مسوولیت‌های خانه‌گی‌شان که شامل پخت‌وپز، مواظبت از کودکان و بزرگ‌سالان و تدبیر منزل باشد، کم شود، مردان هم به دلیل عضویت در خانواده، بخشی از کارهای خانه‌گی را انجام دهند. زنان هم باید بار دشوار کار را بکشند و هم وظایف پردردسر و اغلب طاقت‌فرسای خانه‌گی را  انجام دهند. زنانی که توانایی کار هم‌زمان در خانه و بیرون را داشته باشند، مورد ستایش بیش‌تر عمومی قرار دارند. این زنان به دلیل پذیرش نقش دوگانه و شکایت نکردن از آن، به «صبوری» و «زحمت‌کشی» معروف‌اند.

در جامعه‌ی افغانستان هم کارخانه‌گی بدون ارزش اقتصادی تلقی می‌شود و هم عادی و غیر سنگین و جدی. این در حالی است که مردان برای پاک‌کاری و تنظیم دفترها، شرکت و دوکان‌های‌شان پول زیادی مصرف می‌کنند و با این که کارهای خانه را بی‌ارزش و سبک می‌دانند، خود به سختی قادر اند که به اتاق و ماحول خود نظم بدهند و اغلب آن را خسته‌کننده تلقی می‌کنند. ولی در عین حال تصور می‌نمایند که زنان بر حسب وظیفه‌ی طبیعی، کارهای خانه را از روی شوق و با انرژی انجام می‌دهند.

در ارتباط به امور منزل، مسأله تنها این نیست که از منظر اقتصادی و معنایی تا چه حدی ارزش‌مند و یا غیر ارزش‌مند است؛ مسأله اصلی این است که منصوب کردن کارهای خانه به زنان به عنوان یک پدیده‌ی طبیعی، توأم با تحقیر زنان و دست‌کم گرفتن زحمات‌شان است. نقش‌های خانه‌گی، بخشی از نقش‌های جنسیتی است که تبعیض و محرومیت را برای زنان به ارمغان می‌آورد.

با این حال، دست‌رسی زنان به کار یک چیز تضمین شده نیست. 

ساختار اقتصادی مردمحور افغانستان به تبع زنان را وابسته به خانواده‌های مردسالار ساخته است؛ خانواده‌هایی که در آن مردان حرف اول را می‌زنند. شاید در برخی از این خانواده‌ها مادران قدرت‌مندی نیز وجود داشته باشند، ولی تصمیم نهایی در بسیاری موارد، از جمله سرنوشت فرزندان، به دست پدر خانواده است.

خانه‌نشینی زنان، فرصت‌های سیاسی، مالی و شغلی را از آنان گرفته و موقعیت‌شان را در جامعه آسیب‌پذیر کرده است. 

نبود زنان در ساختار‌های اصلی سیاسی  و اقتصادی آنان را در برابر خشونت، محرومیت، نقض حقوق و سلب آزادی‌ها آسیب‌پذیر و حتا بی‌پناه ساخته است.

آیا در میان کاربران فیس‌بوک، کارشناسان تلویزیونی و سیاست‌مداران کابلی، روی این مشکلات زنان بحث‌های واقعی صورت می‌گیرد؟ به ندرت. فعلاً همه مصروف تقدیم شاخه‌های گل، بیان اشعار و پاراگراف‌های عاطفی در ستایش از زنان‌اند که قسمت زیادی محتوای‌شان نیز کلیشه‌ها و باور‌های تبعیض‌آمیز در مورد زنان را تقویت می‌کنند. 

بحث حقوق و جایگاه زنان در طول این شش ماه خوب هنوز تازه ی تازه است