مادر
شدن در افغانستان انتخاب است يا وظيفه ؟
زنان كه
در افغانستان بيشتر از نصف پيكر جامعه ما را تشكيل مى دهند اسيب
پذير ترين قشر جامعه هستند و سالهاى دراز است يوغ استثمار و زن
ستيزى را در كشور مرد سالارى مانند افغانستان
تجربه
مى نمايند زنان و مردان كه در جامعه ما مطابق قوانين اساسى كشور از
حقوق برابر بايد بر خوردار باشند كه نيستد قوانين تنها روى كاغذ
باقى مانده بنا بر خشونت عليه زنان و مرد سالارى كه در سنت ما عجين
شده است در تمام عرصه ها اعم از مشاركت در اجتماع ،حق تحصيل نا
برابر ، بيكارى، فقر و بنا بر عوامل مختلف حاكم در جامعه با چالش
ها دست و گريبان هستند و زنان ما در تعدادى از ولايات و روستا ها
در اين قرن ٢١ هنوز هم بيسواد اند حتى سواد ابتدائي نوشتن و
خواندن ندارند، دختران جوان ما مطابق گزارش و سر شمارى ملل متحد
در سالهاى پسين بيشترین شان دور از تحصيل بوده اند
از جانب
فاميل هاى شان به مقابل پول ،زمين ، گاو و گوسفند هنوز هم زنان و
دختران خورد سال تبادله و يا خريد و فروش مى شوند و يا هم به بد
داده و بد گرفته مى شوند . دختران از سن طفليت حتى در بطن مادر به
نامزادى هاى خانواده گى پیوند زده می شوند و به از سن بلوغ بنا بر
رسم و رواج اجبارى مجبور به ازدواج مى شوند از سن ١٢ سالگى تا سن
١٦ سالنگى بيشترين دختران نو جوان بنا بر تصاميم خانواده گى به
شوهر داده مى شوند و يا اينكه به مقابل زن جديد پدرش و یا زن
برادرش تعویض مى گردند و به اصطلاح به خانه بخت خود مى روند با
وجوديكه اين زنان جوان از مسووليت زنده گى خبرى ندارند مادر مى
شوند و مادر شدن را وظيفه خود مى دانند و مادر شدن براى بیشترین
زنان افغانستان وظيفه شمرده مى شود هر زن بعد از يكسال عروسى بايد
فرزند به دنيا بياورند اينكه اماده هستند يا نه ، اينكه در مورد
تربيه و اموزش اطفال چيزى مى دانند يا نه مطابق ذوق شوهر و
خانواده ها بايد بچه دار شوند در غير ان ما شاهد عروسان جوان كه
هنوز پا به ٢٠ سالگى نمانده اند به خاطر اولاد نداشتن شان خشونت زن
ديگر را متقبل شده اند اعم از خشو و يا خواهر شوهر كه وى را سنده و
يا بى اولاد خطاب كرده براى فرزندان شان به خاطر اولاد داشتن زن
جديد مي گيرند بدون انكه بايد به داكتر مراجعه نمايد و يا اين
بانو سنده را مورد تداوى قرار دهند و در مورد شوهرش هم معاينات
لازم و مشوره داكتر معالج را داشته باشند فکر می نمایند زن كه
اولاد نمى اورد تنها مشكل زن است و مردان يا پسران شان از مشكل
مبرا استند در حاليكه هر دو انسان خلق شده خداوند است و قابل تداوى
و علاج اما تعدادى اعضاى خانواده فكر مى كنند نو عروس ماشین چوچه
کشی هستند و به همین خاطر آنان را عروسی کرده اند که این سنت در
ژرف های فرهنگ تعدادی بیشتر مردم ما بخصوص مردمان روستا نشين عجین
شده است و اين را هم شاهد هستيم كه بعد از ازدواج دوم مرد دختر
جوان كه زن أولى است تازه اماده بار دار شدن است با زن جديد شوهرش
كه به خاطر اولاد دار شدن امباق يا زن دوم شوهرش گرديده یکجا بار
دار شده است و به اصطلاح مردم عوام گفته شده است كه قدم زن دوم
شوهرش بالايش خوب بوده كه او هم اولاد دار شده است در حاليكه بعد
از ازدواج زنان به يك فضاى ارام و پختگى لازم نياز دارند تا بار
دار شوند ولى بیشترین خانواده ها براى بار دار شدن زمان نمی
گذارند و یا نزد داکتران مراجعه نمی نمایند بعد از يكسال خانواده
ها با درك ميراثى و ترس اينكه فرزند شان بى اولاد نماند عاجل به
زن دادن ديگر فرزند شان اقدام مى نمايد كه خانواده بايد در قسمت
توجه لازم نمايند . بعد از اينكه طفل به دنيا امد مادران جوان كه
تجربه ندارند طفل زير نظر خانواده تربيه شده كه بعضا امكانات لازم
و اموزشى در خانواده ها كمتر مراعات مى شود و مادر جوان كه وظيفه
خود را انجام داده به خاطر خوشى خانواده طفل به دنيا أورده ديگر
متوجه مسووليت هايش در قبال اطفال نيست بيشتر خانواده ها مادر جوان
غذا تهیه کردن ، لباس شستن ، پاکاری کردن ،خدمت خانواده شوهر را
کردن را بیشتر توجه دارند تا تربیه اطفال زمانیکه در دوره طفلیت
برای اطفال کمرسی از جانب والدین صورت بگیرد اطفال با مشکلات روحی
و روانی مواجعه شده مشکلات صحی و اجتماعی را به بار می اورد پس
اینجا متوجه می شوم که اطفال به دنیا آوردن یک وظیفه نیست بلکه
مسوولیت است و در ضمن بايد انتخاب اين مسووليت باشد كه چنين نيست
یکی از
مشكل ديگر بار دار شدن زنان از تجاوز مردان است بخصوص به دختران
جوان كه بار دار مى شوند و بدتر اينكه قانون اسلامى اجازه صدق جنين
را ممنوع قرار دا ه است و اين خانم كه مورد تجاوز قرار گرفته است
اگر در محكمه هم مراجعه نمايند توجه لازم صورت نمى گيرد حالا سوال
اينجاست كه چرا مادر شدن با قبول نه ماه بار دارى ،زحمت و تكليف
دوره بار دارى ،به دنيا اوردن طفل ، شرايط بهتر اجتماعى اعم از
بهداشتى ، اموزشى پرورش با تربيه سالم كه وظيفه مادر پنداشته مى
شود خودش بار دار شدن يا مادر شدن را انتخاب نكند و شوهرش كه در
مقابل پول زن را خريدارى كرده است تصميم اولاد دار شدن را دارد پس
چنين نتيجه گيرى مى شود كه مادر شدن در افغانستان وظيفه است نه
انتخاب در حاليكه در كشور هاى پيشرفته اولاد دار شدن براى زنان
انتخاب است نه وظيفه !
مختصر
در مورد قانون كودكان تماس مى گيرم
در
حاليكه بار دار شدن زنان وظيفه پنداشته مى شود قوانين مشخص هم در
مورد كودكان وجود ندارد تنها چندى قبل روى قانون كودكان تماس گرفته
شد ولى بنا بر قوانين إسلامى دو باره تصويب ان به تعويق افتاد و در
اسلام چنين پنداشته مى شود كه دوره كودكى مربوط به ساختار درونى يك
طفل است كه چه وقت جوان مى شود زمانيكه احساس مى گردد طفل جوان است
شامل قوانين اسلامى است اجازه ازدواج را دارد
به اين
اساس ما كودكان خود را به ازدواج ها بى قيد و شرط وادار مى كنيم كه
بعد از ازدواج انان مجبور به متولد كردن طفل به خواست شوهر مى شوند
آن هم به سرعت كه در شش سال شش طفل را به دنيا مياورند كه وجود
مادر را خسته و فرسوده مى سازد ديگر شيرازه زنده گى زنا شوهرى بنا
بر نا توانى جسمانى وروحى زن و مرد از هم مى پاشد و شرايط خشونت
كردن زنان توسط مردان را مساعد ميسازد كه دست مردان بلند بوده نخست
خود شوهر و بعد هم خانواده شوهر تا سرحد خشونت زن بر زن و خشونت
خانواده گى را فراهم ساخته و زنان سالهاى دراز را به خشونت زنده گى
مى نمايند
راهبرد
ها !
موقع مى
توانيم كه جلو چنين خرافات را بگيريم كه اول قانونى اساسى روى كاغذ
باقى نماند با داد خواهى هاى خود بتوانيم جايگاه زنان و كودكان را
در قانون اساسى ژرفتر نگه داريم
تامين
صلح و ثبات
در
موجوديت صلح و ثبات و ارامش در قدم اول زنان همديگر باشند و از
همديگر خود در تمام عرصه حمايت نمايند
از
خشونت زن بر زن دورى نمايند به خاطر اعاده حقوق مدنى خود شان نخست
سواد بياموزند تا خود را بشناسند و ثانين حقوق زنان مطابق حقوق بشر
ملل متحد در قوانين اساسى كشور ما طرح ريزى شود تا باشدزنان
افغانستان مانند زنان ديگر كشور هاى جهان
از حق
فرزند ،حق طلاق ، حق كار و حق تحصيل مساوى را بر خوردار شوند تا
مادر شدن انتخاب باشد نه وظيفه براى زنان كشور .
مختصر
در مورد قانون كودكان تماس مى گيرم
در
حاليكه بار دار شدن زنان وظيفه پنداشته مى شود قوانين مشخص هم در
مورد كودكان وجود ندارد تنها چندى قبل روى قانون كودكان تماس گرفته
شد ولى بنا بر قوانين إسلامى دو باره تصويب ان به تعويق افتاد و در
اسلام چنين پنداشته مى شود كه دوره كودكى مربوط به ساختار درونى يك
طفل است كه چه وقت جوان مى شود زمانيكه احساس مى گردد طفل جوان است
شامل قوانين اسلامى است اجازه ازدواج را دارد
به اين
اساس ما كودكان خود را به ازدواج ها بى قيد و شرط وادار مى كنيم كه
بعد از ازدواج انان مجبور به متولد كردن طفل به خواست شوهر مى شوند
آن هم به سرعت كه در شش سال شش طفل را به دنيا مياورند كه وجود
مادر را خسته و فرسوده مى سازد ديگر شيرازه زنده گى زنا شوهرى بنا
بر نا توانى جسمانى وروحى زن و مرد از هم مى پاشد و شرايط خشونت
كردن زنان توسط مردان را مساعد ميسازد كه دست مردان بلند بوده نخست
خود شوهر و بعد هم خانواده شوهر تا سرحد خشونت زن بر زن و خشونت
خانواده گى را فراهم ساخته و زنان سالهاى دراز را به خشونت زنده گى
مى نمايند
راهبرد
ها !
موقع مى
توانيم كه جلو چنين خرافات را بگيريم كه اول قانونى اساسى روى كاغذ
باقى نماند با داد خواهى هاى خود بتوانيم جايگاه زنان و كودكان را
در قانون اساسى ژرفتر نگه داريم
تامين
صلح و ثبات
در
موجوديت صلح و ثبات و ارامش در قدم اول زنان همديگر باشند و از
همديگر خود در تمام عرصه حمايت نمايند
از
خشونت زن بر زن دورى نمايند به خاطر اعاده حقوق مدنى خود شان نخست
سواد بياموزند تا خود را بشناسند و ثانين حقوق زنان مطابق حقوق بشر
ملل متحد در قوانين اساسى كشور ما طرح ريزى شود تا باشدزنان
افغانستان مانند زنان ديگر كشور هاى جهان
از حق
فرزند ،حق طلاق ، حق كار و حق تحصيل مساوى را بر خوردار شوند تا
مادر شدن انتخاب باشد نه وظيفه براى زنان كشور .
زرغونه
"ولى " جرمنى 10.08.2020
|