green parel

 
 

 

 

سیاست

پیرامون پرسمان صلح درافغانستان

 

 بهار خونین

بازی با جهاد! خاطریی از خاطرات، حقایق

شرم رخت بسته است

 

عصمت سادات

خاطره‌ی از خاطرات

ببرک کارمل و شش جدی

دعوت نجیب الله از ببرک کارمل به کابل

بخش اول و دوم و سوم

عصمت سادات

صلح جنگی

تکرار تاریخ

مکثی بر کتاب کرنیل امام

 

عصمت سادات

معنای انتخابات چیست؟

بایدن، جنگ و  صلح در افغانستان!

بازنده اصلی مردم اند!

صمد کارمند

دو گروه افغانستان را در گرو گرفته‌اند

بازگشت به نکته صفری ...

رهبر بی بدیل،انسان مردم دوست و وطنپرست

صمد کارمند

آیا نشست ترکیه دریچه ی بسوی صلح خواهد بود؟

کابل شهرخون و آتش

 

فکر طالب انچه بود، باقی می ماند!

 

صمد کارمند

جاده فروپاشی برای افغانستان را هموار ساخته اند

عارف عرفان

 

« گذشته را خداوند هم تغییر داده نمیتواند »

میر عبدالواحد سادات

احتکار سیاسی و اقتصادی

سعيدى تحليلگر سياسى افغانستان

اعلاميه مجمع دانشمندان متخصصان افغانستان مادريدASEA !

 

 به پا خیزیم!

با صمد کارمند آشنا شوید

افغانستان مركز ازمايش مادر بمب ها....

مسوول کمیته داد خواهی جوانان

مروارید سبز

نگاهی به جولانگاه اسلام ستیزانهٔ سران کاخ سفید ؛؛

عارف عرفان

افغانستان به كجا خواهد رفت؟

زمان كنار امدن ها رسيده نه كنار زدن ها

 صمد كارمند

افغانستان بکجا میرود?

رحیم حبیبی

گرداب يا نجات 

صمد کارمند

پس از حوادث ١٩٩٢ما شاهد روئ كار امدن حاكميت هائ مختلف بوديم ، انانيكه جهاد عليه روس ها و حاكميت دموكراتيك خلق را مقدس ميدانستند قدرت را تجربه كردند و جز جنگ داخلئ و پيامد هائ منفئ و وحشت بار ان ديگر خاطره ئ از خود بجائ نمانده اند  ، دوران سياه طالبانئ كه مشخصه ی  برجسته ئ انان خشونت ، جهالت ، ترور و عقب گرايئ بود ننگ و شرم تاريخ شد ، مداخله نظامئ امريكا و متحدين ناتو منجر بر سقوط طالبان و ايجاد حكومت حامد كرزئ و بعد هم حكومت وحدت ملئ (غني و عبدالله )شد .

در چهارده سال اخير فساد ، رشوت و اداره مافيايئ در افغانستان نهادينه گردید، پديده منفئ قوم گرايئ به أوج خود رسيد ، برترگرايان بيشتر از پيش در فكر قدرت و ادامه حاكميت خويش شدند ، جنگ و انتحار نه تنها كه كم نشد بلكه با انتقال جنگ بر شمال ادامه آن افغانستان شمول شد و نيرو هائ طالب و داعش تقويه و بنياد گرايئ بيشتر از پيش گسترش يافت ، فرار و مهاجرت به خواست هرجوان و خانواده تبديل و هزاران هموطن ما پناهجو و در شرايط سخت هجرت بسر ميبرند . زير شعار ازادئ ، ازادئ را به گلوله بستند و انسانيت را بيگانه ئ جوهر انسان ها ساختند . صاحبان زر و زور  را تقويه و قانونيت و عدالت اجتماعئ را زير پائ كردند ، افغانستان را بطرف بيچارگئ ، ناتوانئ ، بحران سياسئ ، فرهنگئ ، اجتماعئ و اقتصادئ كشانيدند و محتاج برائ بيگانه گان .

ميشود فهرست كلانئ از كمبود ها و نارسايي ها را قطار كرد و در نهايت به اين نتيجه رسيد كه با وجود امكانات بزرگ مالئ  و حمايت جامعه جهانئ افغانستان هنوز هم نقطه تاريك ، بحرانئ و نابسامان جهان ميباشد .

در چنين شرايط نا هنجار و بحران افرين برهر وطنپرست و خدمتگذار مردم و وطن وجیبه است تا متحدانه برزمد و مرهمئ شود برائ زخمهائ ناسور چهار دهه جنگ ، خشونت ، وحشت و ترور .

اميد و خواست مردم بطرف نيرو هائ ترقئ خواه ، ديموكرات ، ازاديخوان و مردمان چيز فهم است .

آيا اين نيرو ها توان و حوصله و برده باری چنين خواست انسانئ و بلند مردم را دارند ؟

پرسشئ است دشوار و قابل دقت .

پس از سقوط حاكميت ١٩٩٢ نيرو هائ ترقئ خواه ، وطنپرست و ديموكرات به شكست سياسئ و تشكيلاتئ مواجه شدند و خلائ عميق سياسئ در كشور حكمفرما شد . يكتعداد به كشور هائ مختلف جهان و به خصوص اروپا و امريكا پناهجو شدند و بخش وسيع در وطن بدون امكانات مادئ و معنوئ باقئ ماندند و ما با لشكر بزرگ خاموش و بئ تفاوت روبرور استيم ، لشكرئ كه آزمون بزرگ را در امر خدمت به مردم و وطن سپرئ كرده اند اما امروز بيچاره و ناتوان .

در بيش از دو دهه ی گذشته بيشترين توان وقدرت نيرو هاي ملئ ، مترقئ و ديموكرات در آرايش دو باره ی ساختار هائ تشكيلاتئ ، ادغام، رفتن بطرف وحدت  ، تصفيه حسابات گذشته ، زنده باد  و مرده باد سپرئ شد هنوز كه هنوز است اين ساختار ها در چوكات لازم جائ نيافته اند و ادغام و وحدت ها هم شكننده و بدون ثبات . خود خواهئ ، خود محورئ بعضئ چهره هائ تاثير گذار حلقات و ساختار هائ حزبئ و سازمانئ مانع وحدت تشيكلاتئ و كنار امدن نيرو هائ ملئ ، مترقئ و ديموكرات شد ، أكثريت رهبران جنبش دموكراتيك وترقيخواه هنوز هم تحت تاثير حوادث سالهائ ٩٢ گوشه نشينئ نموده و خاموش اند و يا اصلن ديگر علاقه ائ برائ ادامه ائ رسالت تاريخئ و وطنئ خويش ندارند .

نيرو هائ ملئ ، مترقئ و ديموكرات نه تنها كه موثريت لازم را در روند سياسئ موجود افغانستان ندارند بلكه خود شان به نحوه ئ  وسيله بازئ هائ قدرت و ثروت شده اند و در ضمن دنباله رو حوادث .  پيشاهنگئ خويش را در جهت مسيرحوادث و رويداد هائ سياسئ و اجتماعي به نفع انسان سرزمين ما از دست داده اند و يا هم لنگ لنگان گام ميگذارند . 

بايد اعتراف كرد كه به همان پيمانه كه حكومت ها ، نيرو هائ تاريك انديش و راست گرا در كمبودئ ها و چالش هائ بيش از دو دهه اخير مسوول و ذيدخل اند نيرو هائ ملي ، مترقئ و ديموكرات نيز شريك و جوابده اند ، عدم حضور فعال نيرو هائ ملئ و مترقئ زمينه شد تا افغانستان بيشتر از پيش به بحران كشانيده شود .

خطرناك تر از همه رشد پديده قوم گرايئ ، زبان گرايئ و برترگرايئ است كه با تاسف حتا در ميان خانواده ها هم رخنه نموده و أرام أرام ميخواهد مجموع جامعه را اين مرض كشنده احتوا نمايد ، نيرو هائ ملي ، مترقئ و ديموكراتيك  نه تنها كمترمانع اين پديده شوم ميشوند ، بلكه عده ئ افزار ترويج و تبليغ آن شده و اگاهانه وطن را بسوئ نفاق و بحران ميكشانند .  

نيرو هائ ملئ ، مترقئ و دموكرات را نبود انديشه و راه كرد هائ مثبت و فعال به منظور غلبه بر دشوارئ ها و چالش هائ موجود تهديد ميكند ، بسيارئ ها در پله هائ قدرت و سياست هائ روز ، خود را ترازو ميكنند در حاليكه اگر انديشه و راه كرد هائ ترقيخواهانه طرح و تنظيم و پائ بند به آن باشند ديگر لغزش ها و پله هائ رنگارنگ در كار نيست .

شرايط موجود كشور ضرورت همسويئ ، همدلئ ، همكارئ ، اتحاد و عمل مشترك همه شاخه هائ حزب ديروز و در مجموع نيرو هائ ملئ ، مترقئ و ديموكرات را با حفظ استقلال تشكيلاتئ و هويت سياسئ شان تحت يك چتر واحد هر چه بيشتر احساس ميكند ، برائ اين امر مقدس ملئ بايد با تمام توان و نیرو اقدام ورزيد و عملن از شعار به عمل وارد شد .

ما به هياهو ، تكاپو ، حركت ، بيدارئ ، زندگئ با همئ ، بينش نو و دگرگونئ فرهنگئ و فكرئ نياز داريم .

 

صمد كارمند ، نوامبر ٢٠١٦

جوانان و چالش هاي انان

 صمد كارمند

 

بازتاب از فعاليت هاى جوانان ولايت تخار